About Me در باره من

نشانی خانه یی که در آن چشم به جهان گشودم و بزرگ شدم

باغ شاه، خیابان کمالی، خیابان مخصوص. کوچه عارف، پلاک ۳۰، طبقه سوم

خانواده چهل امیرانی

My home where I was born and grew up:
Baghe Shah, Khiyabane Kamali, Khiyabane Makhsoos,
Koche Aref, Pelake 30, Tabaghe Sevom, Chehel Amirani

به ديدار من آمدید چيزى جز انسانيت و ايرانيت ندارم كه با آن از شما پذيرايى كنم؛
آموخته ها و آزمون هایم  را در این جهان مجازی به یادگار  گذاشته ام تا اینگونه میزبان شما مهمانان گرامی باشم. به خانه من، به خانه خودتان خوش آمدید

بهمن چهل امیرانی - انسان شناس

کوتاه در مورد من اینکه در ایران چشم به جهان گشودم و بیست سال نخست را در این سرزمین زندگی کردم . از ایران به اروپا، به اسکاندیناوی، به سوید کوچ کردم و اکنون سالهاست که در سرزمین  وایکینگ ها به سر می برم. در دانشگاه اوپسالا انسان شناسی خوانده ام  و اکنون سال هاست که در کارهای دولتی  و غیردولتی که همه به گونه یی با انسان در پیوند بوده اند کار کرده ام. بیشتر بخوانید

زمانی که چشم به جهان باز کردم این تمبر چاپ شد

Day of United Nations stamps

Stamp catalog: Stamp › Fireworks, UN-emblem

[id: a postage stamp with a stylized illustration of several colorful fireworks against a dark blue sky. below and to the right of the fireworks is the United Nations symbol. end id]
Catalog codes: Michel IR 1343
                              Stamp Number IR 1431
                              Stanley Gibbons IR 1496
Themes: Firework | Seals (Emblems) | U.N.O.
Issued on: 1967-03-17
Expiry date: 1979-04-01
Colors: Multicolor
Watermark: Coat of Arms Iran in Circle and Inscription (Sh) [Up]
Format: Stamp
Emission: Commemorative
Perforation: line 10½
Printing: Offset lithography
Face value: 5 ﷼ - Iranian rial
Score: 69% Accuracy: Medium

ID شناسنامه

در آن سالها در ایران یک وزارت کشور داشتیم که بخشی از این وزارتخانه نامش اداره کل آمار و ثبت احوال بود. پدر و مادرها از این اداره برای فرزندان خود شناسنامه می گرفتند. در زیر شناسنامه من را می بینید که بر روی آن، سمت چپ، نماد مردم ایران، شیروخورشیدوتاج دیده می شود. در بخش توضیحات،  مهر انتخابات و محل مهرجیره بندی چیزی نوشته نشده اما یک مهر از مسجد سینا در خیابان مخصوص خیابان سینا دیده می شود که گویا به جیره بندی سالهای نوجوانی من بر می گردد. در پایین آن هم شماره مسلسل آمده با یک حرف ک که من کاربرد آنها را نمی دانم. همچنان نماد کشور ایران، شیروخورشیدوتاج، در رویه نخست شناسنامه دیده می شود و دستنوشته هایی که به مانند همیشه به دشواری می توان آنها را خواند. زمانی هم که به سن قانونی، هجده سالگی می رسیدیم می شد یک عکس در شناسنامه منگنه کرد و با یک مهر که همان اداره روی آن می زد به آن اعتبار قانونی می داد. در رویه دوم  شناسنامه هر جور مهر کپن، مهر نفت و مانند اینها را می شود دید که باز از دوران نوجوانی است اما هیچ پیوندی با آنچه باید در اینجا نوشته شود ندارد.  خوشبختانه در رویه سوم دیگر آن مهرهای چشم آزار دیده نمی شوند . نمی دانم روزی در رویه چهارم چیزی نوشته خواهد شد اما  باز هم دو مهر اینجا خورده است که یکی دفترچه شهری و دیگری دفترچه ارزاق شهر تهران است. بهتر که در بخش پایانی چیزی نوشته نشده است چراکه به راستی از سواد، معلومات و مانند اینها هیچ خبری نیست. این شناسنامه در گوهر نخستین برگهای هویتی من و شما است که آن را از بزرگترها، از پدر و مادر و همچنین از جامعه دریافت می کنیم. با گذشت زمان بار هویتی این شناسنامه بیشتر و بیشتر می شود و درست به مانند یک درخت شاخه و برگ می دهد. آرزو می کنم که هویت من درست به مانند این واپسین رویه این شناسنامه که در پایین آمده اینگونه درون تهی نباشد  

Resumé - CV (Curriculum Vitae) رزومه

تهران، باغ‌شاه، چهار راه لشکر، خیابان کمالی، خیابان مخصوص، کوچه عارف، پلاک ۳۰، طبقه سوم؛ من در این مکان در ۳۰ بهمن ۱۳۴۵ برابر با ۱۹ فوریه ۱۹۶۷، چشم به جهان باز کرده و بیست سال نخست زندگیم را در همین شهر زندگی کردم. از یک خانواده ساده و میانه (متوسط) ایرانی هستم. مادرم زری (زهرا) پایروندثابت زادهِ تهران در ۲۷ بهمن ۱۳۱۵ برابر با ۱۶ فوریه ۱۹۳۷، خانه‌دار، که بیست سال پایانی زندگی خود را در سوئد زندگی ‌کرد، هرگز نتوانست به ایران بازگردد یا آزادی ایران را ببیند. در سوئد دچار بیماری سرطان شد، به مدت یک سال از او در خانه نگهداری می‌کردم تا واپسین روز که در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۳ برابر با ۸ می ۲۰۱۴ به فروهر ایزدی پیوست. پدرم احمد چهل امیرانی از هفت سالگی تا پیش از آمدن بیماری کرونا، هشتاد سال، کار کرده است، همانند مادرم دوزنده بسیار توانایی بود و زمان پهلوی دوم پادشاهِ ایران برای بانوان سیاستمداران و ارتشیان آن زمان تن‌پوش می‌دوخت. نزدیک به چهل سال است که در شیکاگو زندگی می‌کند و بیش از ۹۰ سال سن دارد. برادر بزرگم بهزاد دانش‌آموخته دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات ایتالیایی، توانایی ادبی بی‌مانندی داشت و به چند خط زیبا که ویژهِ خودش بودند می‌نوشت. در انقلاب فرهنگی، به دلیل ضدانقلاب بودن از دانشگاه بیرون شد، نزدیک چهل سال در شیکاگو زندگی می‌کرد که در سن ۵۵ سالگی دُچار آیل‌زایمر شد و اکنون چند سالی هست که به فروهر ایزدی پیوسته است. برادر دوم من بهروز که در زمان پهلوی دوم در بین نخستین کسانی بود که وارد سازمان انرژی اتمی ایران شد و قرار بود در حدود سال ۱۳۶۰ در بین نخستین ایرانیانی باشد که نخستین رآکتور اتمی ایران را در بوشهر راه‌اندازی می‌کند. بیش از سی سال است در سوئد زندگی می‌کند و اکنون بازنشسته است. برادر سوم من بهیار، دانش‌آموخته دانشکده هنرهای دراماتیک تهران است و در سرتاسر زندگی در این کار بوده است. برادر چهارم من در هندوستان دانشجو بود که دانشجویان خط امام کوشیدند تا در آنجا انقلابِ اسلامی را گسترده کنند و پیامدِ آن این شد که هندوستان همه دانشجویان ایرانی را اخراج کرد و به ایران فرستاد. چند سال در ایران، سپس در ترکیه، پس از آن در آمریکا و سرانجام در سوئد زندگی می‌کرد. در نخستین تابستانی که بیماری کرونا جهان‌گیر شده بود به این بیماری دُچار شد و پس از اندک زمانی به فروهر ایزدی پیوست

من در دبیرستان دکتر هشترودی، در میدان کاخ، خیابان تخت‌جمشید، در رشته ریاضی درس خواندم. در پاییزِ سال ۱۳۵۷ مخالف بودم که دانش‌آموزان مدرسه را تعطیل کنند و به انقلابیون بپیوندند و در این کارزار از سوی انقلابیون تهدید شدم. آبان‌ماه همان سال مدارس وارد اعتصابات سراسری شدند و ما هم به ناچار خانه‌نشین شدیم. پس از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ مدارس باز شدند و از همان روزهای نخست بیشتر فکر من در براندازی آن چیزی بود که نامِ جمهوری اسلامی روی خود گذاشته بود و در این راستا تا به امروز کوشیدم. نخستین کُنِش سیاسی سازمان‌ داده ‌شده‌ی من زمستان ۱۳۵۸ بود، زمانی که از وزارت آموزش و پرورش گفته شد که مدارس در نوروز دیگر تعطیل نیستند. با دیگر دانش آموزان مدرسه را تعطیل کردیم و هر روز در کنار دیگر دانش‌آموزان مدارس دیگر در تهران در کنار وزارت آموزش و پرورش راهپیمایی می‌کردیم تا آنکه سرانجام محمدعلی رجایی، وزیر آموزش و پرورش به خواست ما تن در داد. در همان سال شاپور بختیار آخرین نخست وزیر قانونی ایران از ایران فرار کرد و در فرانسه براندازان جمهوری اسلامی را سازماندهی کرد و من از همان روزهای نخست تا زمانی که مجبور شدم ایران را ترک کنم با ایشان و دیگر نیروهای ملی در راستای آزادی ایران کوشا بودم. پس از گذشتِ چند سال ناچار شدم از راه کوه از ایران فرار کنم و از ترکیه، آلمان و دانمارک خودم را به سوئد برسانم. نخستین تابستانی که من در تبعید زندگی می کردم برابر شد با پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، مرگ روح الله خمینی و اعدام های ۱۳۶۷. سال های آرامِ زندگی در سوئد، پس از ده سال زندگی پُر از نگرانی و پیکار در ایران، سبب شد تا بیشتر بخوانم و بیاندیشم. سرانجام دریافتم که برای پاسخ دادن به پرسش‌هایم تنها مطالعه شخصی کافی نیست و باید این کار را حرفه‌ای انجام دهم. برای همین وارد دانشگاه اوپسالا شدم، نخست می‌خواستم روان‌شناسی بخوانم اما به زودی با رشته انسان‌شناسی آشنا شدم که بهتر می‌توانست به پرسش‌های من پاسخ دهد. پس از پایان تحصیلاتم برای نخستین بار در سوئد یک رشته تازه تحصیلی آمد که بالاترین درجه آن کارشناس ارشد (فوق‌لیسانس) بود به نام گسترش مردم‌سالاری، دانشی که به دردِ درست کردن زیرساختارهای جامعه ایران می‌خورد. با به پایان رسیدن دوره دانشگاهیم در رشته گسترش مردم‌سالاری و کمی هم‌زمان با آن وارد بازار کار شدم و در دهه‌های گذشته، هم کارهای وزارتی داشته‌ام و هم در شرکت‌های خصوصی کار کرده‌ام. تاکنون دو شرکت خصوصی را با همکارانم راه اندازی کرده‌ام که اکنون نه سال است که شرکت دوم را راهبری می‌کنیم. در همه این سال‌های دور و نزدیک کارم با آدم‌هایی بوده که نیاز به حمایت برای رسیدن به یک زندگی عادی داشته‌اند: بزهکاری، اعتیاد، قتل، تجاوز، بیماری‌های روانی و مانند اینها، نمونه هایی از گرفتاری هایی است که موکلین من داشته اند. در جایگاه یک کارفرما تقریبا در همه بخش‌های سازمان کار کرده‌ام و با آنها آشنایی دارم اما اکنون بیشتر به مدیریتِ نیروی کار و کارآفرینی و همچنین کارآموزی آنها می‌پردازم تا این افراد تازه‌نفس را به رئیس‌های میدانی بسپرم. پیش از این سال‌ها با بزرگسالان کار می‌کردم و اکنون در این دوازده سال گذشته با کودکان و نوجوانان بین ۷ تا ۲۱ سال کار می‌کنم. هم با PC و هم با Apple کار می‌کنم، با بسیاری از برنامه‌های کامپیوتری آشنایی دارم و بخش بزرگی از ساختار نگارشی شرکت را راه‌اندازی و آموزش داده‌ام و برای ساده کردن بخش آموزشی آن نقشه‌سازی کرده‌ام. از مهارت های دیگر من یکی آموزش شیرینی‌پذی دو سال، دیگری آموزش برخوردِ درست با خلافکاران یک سال و سومی آموزش ترجمه سوئدی/پارسی و پارسی/سوئدی یک سال است. در پاییز سال ۱۴۰۰ کرونا گرفتم، ۱۰۰ روز در بیمارستان بستری بودم که پنج هفته آن بی‌هوش بودم. پس از به‌هوش آمدن نه می‌توانستم تکان بخورم و نه می‌توانستم سخن بگویم. هنوز در دوره بهبودی هستم و روزانه ساعت‌ها تمرین می‌کنم. از این رو برایم انجام کارهای میدانی دشوار است، دُچار تنگی نفس و خستگی نابهنگام می‌شوم. هفته ای ۴۰ تا ۵۰ ساعت برای شرکت کار می‌کنم و بقیه را تا جایی که در توان دارم برای آزادی ایران می‌کوشم. بنیانگذار و راهبر انجمن فرهنگی کاروان هستم که هفت سال پی‌در‌پی کارنامه درخشانی از خود به جا گذاشت که در زمانه خود زبان‌زد بسیاری بود. در رسانه‌های سوئدی و ایرانی و همچنین در شبکه‌های اجتماعی برای گسترش ایران‌شناسی و دموکراسی کوشا بودم و خواهم بود. آزادی ایران برای من بزرگ‌ترین پروژه زندگیم است. اگر آن را ندیدم که هیچ، اما اگر دیدم، در پساآزادی، دوست دارم که خودم را بازنشسته کنم

I am a trained anthropologist, holding a Master of democracy from Uppsala University. I have long nurtured a broad interest in issues involving humans as cultural and social being. The learning content and its area is close to my heart, and to continue working in this field for me is a powerful motivator.
I have, for over 30 years, supported people in need of various forms of assistant. My commitment is deep, and I have acquired my knowledge and experience in a variety of venues. I have done volunteer work and I have participated in different profit and nonprofit organizations to make a difference in my community. I have a good practical and theoretical support within my field which has given me the opportunity to hold lectures and led radio and TV programs for several years.
It has been rewarding to pass on my knowledge and experience to a larger audience. There has also been a great addition to my more tangible and practical work with people. To combine theory and practice has been stimulating and it has anchored my understanding in the business field. I have had many interesting, stimulating and touching encounters with people in difficult situations. These meetings I carry with me in my heart, and they strengthen me and motivates me to new challenges.

As a person, I am happy and positive. I am responsible, careful and disciplined with understanding and acceptance of established rules. People around me describe me as a reliable and socially competent person with a high work ethic. I always give that little bit extra, as the surroundings are often given me positive feedback.

Experiences کارنامه

FELLOWMAN
I believe in a sustainable world and of human creativity and the ability to take responsibility. Based on such an attitude, without being a member of any group and on my own, I helped asylum seekers, especially hidden refugees who were vulnerable. At the age of eleven, I experienced a revolution in Iran and an eight-year war between Iran and Iraq. After a four-year secondary education in science I fled from the country in 1987 and since then I have never gone back there. I walked across the border into Turkey, escaped by flight from Istanbul to Germany, hiding on a train which took me to Denmark and eventually I came to Sweden by a boat. Since then I have studied and worked and been a human rights activist. Below are some of my experience and qualifications:
EXPERIENCE
CEO, CAFE AMIRANI, STOCKHOLM - 2010-2015
I founded the company Café Amirani 2009 and took Nils Café in Queen Street for about five years while I had my other work as below. Read more ...
HOME CARE SERVICE, KLOIBER OMSORG, STOCKHOLM - 2013-2014
The company's focus was home care service and I was employed there during that time to support my mother who had cancer.
ADMINISTRATOR, DAVSJÖ VÅRD, STOCKHOLM - 2012-2013
The Company offered various supports to vulnerable children. Later on we establish the same company in Borås, Västergötland to assist children in needs.
THE PRISON AND PROBATION SERVICE, KRIMINALVÅRDEN, ÖSTERÅKER - 2008-2012
I worked in this position for over four years. My main duty was to treat addicted criminals. The Prison and Probation Service (Kriminalvården), is the country's fourth largest agency with 9,000 employees. The main tasks of the Prison and Probation Service are to implement prison and probation sentences, to supervise individuals released under special conditions, to implement instructions for community service, and to carry out pre-sentence investigations in criminal cases. Read more ...
CONFECTIONER, HEMKÖP AND KONSUM, SUNDSVALL - 1991-1998
I worked in a bakery, taking great interest in my duties and performed them to the full satisfaction.
 EDUCATION
UPPSALA UNIVERSITY, UPPSALA, DEVELOPING DEMOCRACY - 2004-2007

Master degree in Developing Democracy from non-European cultures to Western civilization with many academic aspects. Read more ...
UPPSALA UNIVERSITY, UPPSALA, CULTURAL ANTHROPOLOGY - 1998-2004
As an anthropologist, I study the human being in a global and cross-cultural perspective, variations in behavior and thought patterns around the world and how people shape and are shaped by the communities and cultures in which they live. Read more ... 
OTHER QUALIFICATIONS
FOUNDER OF CARAVAN SOCIETY, STOCKHOLM - 2004-2011
Association Caravan organized social activities such as festivals and lectures in hopes of integrating different communities in society.
RADIO SHOW HOST, RADIO AVA, STOCKHOLM - 2005-2007
Radio Ava is a local radio in Stockholm and I, during the period mentioned above, had one hour live program in a week about various social issues. I have also participated in many discussion programs in Swedish media and conducted a variety of lectures.

Qualifications گواهینامه

 

About Uppsala Universitet در باره دانشگاه اوپسالا

Uppsala Universitet

Quality, knowledge, and creativity since 1477, Worldclass research and first-rate education of global use to society, business, and culture. One of northern Europe´s most highly ranked universities.

The Department of Cultural Anthropology and Ethnology offers a lively environment for higher education and research. The disciplines of Cultural Anthropology and Ethnology represent different research traditions and educational trajectories in terms of thematic and regional focus. But the two disciplines also collaborate, for instance, in our joint basic level programme entitled Culture, Society and Ethnography, and in master courses, as well as in specific research activities.

Department of Cultural Anthropology and Ethnology

The University celebrates the 300th anniversary of its reopening in 1893
درباره انسان شناسی فرهنگی
انسان شناسی فرهنگی – همانگونه که از نامَش پیدا ست – شناخت انسان است، انسانی که تنها موجود با فرهنگِ جهان می باشد. همه ی فرهنگ ها در گوهر همانندی هایی دارند چراکه همه ی آنها در گهواره یی پیدایش یافته، رُشد کرده اند که ما آن را سپهر (طبیعت) می نامیم. اما ا ز آنجایی که سپهر این کره ی خاکی یک دست و همانند نیست هر فرهنگی رشدِ ویژه ی خود را دا شته است. گذرزمان هم فرهنگ ها را از همدیگر دور کرده و به سمت و سوهای گوناگونی کشانده است. کوشش انسان شناسان بر آن است که انسان را از دیدگاه های گوناگون بشنا سند و همانندی ها و ناهمانندی های آنها را با ریزبینی بنگرند. چگونه هر انسان، فرهنگ خود را می سازد و چگونه خود، ساخته و پرداخته ی همان فرهنگ است؟ چگونه در فرهنگ های این سو و آن سوی جهان همانندی هایی به چشم می خورد که یکی بودن و همبسته بودن انسان را به نمایش میگذارندوچگونه گوناگون بودن فرهنگی مازیبایی زندگی راهمچون گلستانی پُرازگلهای گوناگون چندین برابر می کند؟
What is Cultural Anthropology?

The word culture has its origin in Latin cultura and means 'cultivation', one man facetiae concepts that have been defined on many different ways among other thing "a society's patterns of existence" or "those common thoughts and feelings that together govern our words and documents". The concept anthropology has its origin in Greek and comprises antropos or anthropos that means 'people' and logi or logos that means 'words' and log'ia smiled 'learn', 'science' or 'the faith about'. With culture anthropology means one therefore 'the faith about the people that culture [being]', to give knowledge about how the people shape and to be shaped of its culture and those society relations during what she liver, and give knowledge about the variations in those different cultures and society shapes that people created.
Culture or "cultivation" is the people's ways to use the natural resources i e. ecology, economy or technology - here covers the ensemble average people and nature / nature and people. But the ensemble can also cover people and culture / culture and people. Some examples within this area are:
I. The people's ways to organize the society i e. distribution of work, social organization, political system or court order.
II. The people's ways to analyze, explain and to experience the reality i e. reality view, ideology or world picture.
III. The people's ways to express everything this in standardized symbolic mould i e. myth, ritual, art, sport, religion, ornament ring, classifications system and etc.
As said is the many different ways for an anthropologic to learn to know the people that a culture being: physical, sociological, psycho logical, archaeological, linguistics, theologies, philosophical, pedagogies, medical, ecological, folkloristic, symbolic, myths, ritualism, historical etc.

HOW IS AN ANTHROPOLOGIST ?
DID YOU KNOW THAT INDIANA JONES IS AN ANTHROPOLOGIST?

Anthropology

Anthropology ænθrɵˈpɒlədʒi is the "science of humanity". It has origins in the humanities, the natural sciences, and the social sciences. The term "anthropology" is from the Greek anthrōpos (ἄνθρωπος), "man", understood to mean humankind or humanity, and - logia (-λογία), "discourse" or "study".

Academic publications نوشته های دانشگاهی

Chehel Amirani, Bahman, 2004, Romerska kejsare i efterantik litteratur, Niccoló
 Machiavelli och återupplivandet av det romerska arvet
. Institutionen för arkeologi
och antik historia: Uppsala Universitet.
Chehel Amirani, Bahman, 2004, Modernism, Postmodernism
& Globalisering.
 Institutionen för abm, estetik och
kulturstudier: Uppsala universitetet.
Chehel Amirani, Bahman, 2004, Postmodernism inom två konstarter eller populärkulturområden. 
Institutionen för abm, estetik och kulturstudier: Uppsala universitet.